بی عینک
بسم الله الرحمن الرحیم . اولا سلام . ثانیا ببخشید یه مدت غایب بودم ( هر چند با بود و نبود ما به جایی بر نمی خوره اما حالا ... )راستشو بخواین داشتم یه فیلمنامه با موضوع اتحاد ملی و انسجام اسلامی می نوشتم که اونم قصه ش مفصله که ایشا لله باشه سر فرصت براتون تعریف کنم قصه اش تلخ و شیرینه !
واما بعد ...
عزیزم وقتی کار زیر بنایی بلد نیستی اصلا کار رو بی خیال شو مگر اینکه قصد ارئه کاریکاتور داشته باشی که آن دیگر بحث دیگری ست .
دیروز به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه شبکه اصفهان به اصطلاح ویژه برنامه ای درست کرده بود تا معنای وحدت حوزه و دانشگاه را به جوانان اصفهان نشان دهد !
اما حاصل کار چیزی نبود بجز طنزی خنده دار و در عین حال تاسف بار.
اولا مجری برنامه که یک خانم جوانی بود احتمالا آدرس تالار جشن عروسی را با استودیوی برنامه نصف جهان که قرار بوده پیرامون مسائل حوزه های فقهی – دانشگاهی بحث شود اشتباه گرفته بود چون از قضا با همان مانتوهایی برای ضبط برنامه آمده بود که باب کار طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی است . من موندم اگه این نوع پوشش بده چرا این خانم در یک رسانه دیداری از آن استفاده میکند و اگه بد نیست چرا به نوجوون دربه در که بطور خدادادی فقط دوست داره یه جوری دیده بشه ولی راهشو بلد نیست گیر سه پیچ میدید و سرو کارشو با کلانتری و بازداشتگاه ( بخوانید مرکز تبادل تجربیات سابقه دارها ) میندازید .!! خوب این که از این .
ثانیا مجری که می خواست خیلی زود به نتیجه برسد با یک سوال از میهمان برنامه که یک دکتر جامعه شناس بود که درس حوزه را هم خوانده بود و ملبس به لباس مقدس روحانیت بود ، کولاک کرد و گفت : " شاگردان شما در دانشگاه با شما که روحانی هستید چه نوع برخوردی دارند ؟ منظورم اینست که اینکه شما هم حوزوی هستید و هم دانشگاهی آیا این همان وحدت حوزه و دانشگاه نیست ؟ "
خیلی دوست دارم بدانم واکنش شما در مورد این جمله چیست .
ثالثا کارشناس محترم متاسفانه هیچ راهبرد زیر بنایی و ساختاری برای ارجاع به وحدت اولیه حوزه ( آموزشکده علم الادیان ) و دانشگاه ( آموزشکده علم الابدان) نداشت و البته ناگفته نماند که چند پیشنهاد هم داد که چون ساختاری نبود به نظر میرسد که کم توفیق یا حتی بی توفیق خواهد بود . پیشنهاد ایشان این بود که روحانیانی که در دانشگاه هستند باید ضمن عمیق بودن در دانش ، روحیه مهرورزی با خلق الله ( دانشجویان ) را داشته باشند . شاید برای افرادی که نه حوزه رفته اند ، نه دانشگاه در ابتدای امر جالب و رمانتیک بیاید و پیش خودش فکر کند که چه خوب این شکاف بین حوزه و دانشگاه حل شد کاش اصلا این آقای کارشناس رو زودتر می آوردند تا این معضل اینقدر کش پیدا نمی کرد .
من نمی دونم برنامه سازان سیمای اصفهان واقعا چه فکری پیش خودشون کرده اند که عزم خود را جزم کردند که توی این برنامه در عرض نیم ساعت این زوج مطلقه ( حوزه و دانشگاه ) را که بدست امیرکبیر_ و با تاسیس دارالفنون و با نقاب تخصصی شدن رشته ها _ صیغه طلاقشان جاری شده بود را دوباره به نکاح هم در آورند . آیا یه اپسیلون احتمال وجود داره که این آقایون مخاطب سنجی کرده باشند و این برنامه را ساخته باشند ؟
چهار تا جواب فرض میشه کرد :
1- بله !!! 2- خیر!!! 3- برو بابا دلت خوشه ، مخاطب شناسی کیلویی چنده !!! 4- حالا یه چیزی گفتتند ، چرا اینقد گیر میدی ؟ !!!
اگه جواب منفی است از آن جایی که ما حق داریم حق پایمال شده مان را مطالبه کنیم باید عرض کنیم چرا مخاطب شناسی نکردید ؟
اگه جواب مثبت است چرا به شعور طیف وسیعی از مخاطبان یعنی طلاب ودانشجویان حفظهم الله احترام نگذاشته اید ؟
آخر هر طلبه یا دانشجویی که این را بشنود که جز ریشخندی کنایه آمیز و تعویض شبکه عکس العمل دیگری انجام نمی دهد .
این جدایی حوزه و دانشگاه سنگی است که دیوانه فیلسوفی به نام فرهنگ مدرنیته در چاه انداخته و چهل تا عاقل که سهل است اگر چهار صد عاقل هم با هم همفکری کنند شاید نتوانند این سنگ را از چاه بیرون بیاورند . بنازم به این اعتماد به نفس صداوسیما که قصد داشت طی چند تا دیالوگ این مهم را انجام دهد .
این جدایی علوم الهی از علوم روز یک حیله فوق العاده حساب شده بود که از زمان رنسانس و بعد از بی اعتمادی دانشمندان به کلیسا رخ داده است ( البته این یکی از پرتوهای همان سکولاریسم خودمان است که شاید مبتکرش معاویه علیه اللعنة باشد و خیلی هم جدید نیست . تمام ) و متاسفانه کاملا هم موفقیت آمیز بوده و دویست سال بعد جناب امیرکبیر که ان شاء الله خیر خواه مردم ایران بوده با رویت این جریان و پسندیدن آن همه تلاش خود را می کند که این الگو را در مراکز علمی ایران هم پیاده کند . ایرانی که تا آن موقع اصلا بحث حوزه و دانشگاه در آن نبود بلکه یک مرکز علمی واحد بود که هم کرسی های تدریس علوم محض الهی در آن بود و هم کرسی های تدریس علوم آیات اللهی و بعضا با استاد واحد و جامع. در واقع اول افراد می رفتند در یک مرکز علمی علوم پزشکی و کالبد شکافی و زیست شناسی و حساب و هندسه و معماری و نجوم و ... را فرا می گرفتند ( البته نه بصورت فعلی که طبیعت شناسی از روی رفرنس های غربی باشد و طبیعت ، نشانه و آیه الله نباشد بلکه سعی می کردند نشانه شناس شوند و با غور در طبیعت حیران تجلیات حضرت اله جل جلاله شوند و با تمام وجود و از روی آگاهی بگویند سبحان الله و در واقع طبیعت سرنخی باشد برای راهیابی به بارگاه عظمت الهی .تمام ) و سپس با ذهنی آماده دریافت فیوضات غیبی یادگیری درس های الهیات محض را در نزد همان اساتید طبیعیات آغاز می کردند و پس از سالها استخوان خورد کردن به حجاب نورانی علم حقیقی وارد می شدند .
خودتان قضاوت کنید که جناب امیر کبیر چه بلایی بسر رهپویان علم آورده است ؟ امیدوارم اگر از روی عمد بوده پروردگار عذاب چوبی اش را نثارش کند . آمین
مثل روز روشن است که الان راندمان خداشناسی هم در حوزه پایین آمده هم در دانشگاه و شاید یکی از عللش همین مطلب باشد چون امیر بیان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب سلام الله علیهما فرموده بودند : العلم علمان : علم الابدان و علم الادیان ( حکمتهای نهج ) ( توضیح اینکه چون مثنی در ذیل مفرد آمده برداشت میشود که حقیقت علم واحد است لیکن در دو علم متجلی است . تمام ) معلوم است دیگر که وقتی اینها را که قاعدتا باید باهم باشند تفکیک کردیم چه بلایی ممکن است بر سرمان بیاید ...........
ادامه دارد......
یا حق
باشگاه خبر نگاران جوان 13/9/86 :
هشدارآیتالله مکارمشیرازی به رواج خرافات
آیت الله ناصرمکارم شیرازی با اشاره به خطر رواج و نفوذ خرافات دراشعارمذهبی تصریح کرد :شاعران و مداحان از به کار بردن اشعار خرافی و نادرست در ادبیات دینی و مذهبی خودداری کنند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران آیت الله ناصرمکارم شیرازی از مراجع تقلید در قم در دیدار اعضای کانون شاعران و مداحان مذهبی استان قم با اشاره به اینکه عاشورا و فضائل اهل بیت (ع) بسیار با اهمیت است گفت : انقلاب اسلا می ایران الهام گرفته ازحماسه عاشورا است و مردم ما با این فرهنگ ،هویت خود را حفظ کرده اند.
مکارم شیرازی با اشاره به این که دشمنان برای نفوذ وخدشه دار کردن فرهنگ عاشورایی مردم در تلاش هستندوامروزخطرات زیادی این میراث گرانبها را تهدید می کند هشدار داد : مهمترین خطر و آسیبی که عاشورا را تهدیدمی کند نفوذ فرهنگ بیگانه غربی توسط برخی رسانه است و اگر فرهنگ غربی بر نوع مداحی و اشعاردینی ماحاکم شود، مصیبت بار است.
آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد :مداحان و شاعران باید هوشیار باشندو نباید برای گریه گرفتن از مردم و گرد آوردن جمعیت بیشتر، شعری بخوانندکه شبیه کفر باشد و یا مقام امام حسین (ع )را تنزل دهد.
مکارم شیرازی افزود : باید مداحان و شاعران ما رسالت کارخود را باورکنند و درپی رسالت اصیل خود باشندکه بردوش آنها قرار دارد.
این مرجع تقلید خاطرنشان کرد: متاسفانه خسارات فراوانی به علت نفوذ خرافات در اشعار مذهبی دامنگیر دین شده است . آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد : باید با تدبیر، اندیشه و بدون هرگونه شتاب زدگی این مشکل را برطرف کنیم.
مکارم شیرازی تصریح کرد: متاسفانه برخی شاعران و مداحان به علت اینکه تحصیلات و اطلاعات دینی کافی ندارند و افکارآنها در سطح پایین است به حادثه کربلا ، عاشورا و فرهنگ اهل بیت (ع )ضربه وارد می کنند. وی افزود: دشمنان با چند واسطه و ترفندهای گوناگون تلا ش می کنند ، مداحان و شاعران دینی را به سمت اهداف مغرضانه خود جلب کنند تا به این وسیله ارزش قیام امام حسین (ع )راتنزل دهند.
این مرجع تقلید یادآور شد: متاسفانه برخی شاعران، اشعاری درباره ائمه (ع) می سرایندکه حتی قرائت آنها در مجالس خصوصی خجالت آوراست و این محصول کار و تلا ش عوامل نفوذی است.
آیت الله مکارم شیرازی خاطر نشان کرد: اگر چه وسواس کارخوبی نیست ولی در این باره باید وسواس بسیاری به خرج دهیم و در ادبیات دینی هم دقت بیشتری به خرج دهیم.
مکارم شیرازی تاکید کرد : باید جلوی نفوذ خرافات را نیز در نوع برگزاری مراسم عزاداری بگیریم و همه رسانه ها به ویژه رسانه ملی باید در این کار سهم بیشتری به عهده بگیرند. وی افزود : رسانه ملی باید از مسائلی که بوی خرافه می دهد پرهیز کند. وی با بیان اینکه گاهی مجالس عزاداری خوب است، ولی شیوه عزاداری درشان ائمه (ع) نیست خاطرنشان کرد: گاهی گریه ها و فریادهای زنان درمراسم عزاداری احترام به مجالس امام حسین (ع ) و عاشورا نیست بلکه خطرناک وخسارت باراست .
آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد:بایدتحقیق کنیم که ائمه اطهار(ع)چگونه عزاداری می کردند و با توجه به فرهنگ آنهاخرافات را ریشه کن کنیم.
YJC - انتهای خبر // باشگاه خبرنگاران جوان//www.Yjc.ir
باز خوانی پرونده روزنامه های زنجیره ای
سپهر نیوز 11/9/86 :
دست اندرکاران روزنامه «شرق» به سرکردگی عطریانفر و محمد قوچانی - که پیش از این ادعا کرده بودند اجاره نشین مطبوعاتی نمیشوند- تکاپوی گسترده ای را برای حضور در عرصه مطبوعات آغاز کرده اند،این گروه از متخلفان مطبوعاتی در برخی از روزنامهها از جمله «اعتماد» و «شهروند امروز» نفوذ کرده اند.
شنیدهها حاکی است «عطریانفر» در این جابه جاییها نقشی محوری را ایفا میکند.
وی به تازگی گفت و گوهایی را با مدیر مسؤول روزنامه «آریا» برای استقرار شرقیها در این روزنامه آغاز کرده است. روزنامه «آریا» از جمله روزنامههای زنجیره ای توقیفی در سال 1379 بود که چند ماه پیش پس از طی مراحل قضایی رفع توقیف شد. پایان نقل قول
خوب برای بسته شدن شرق ، آریا ، و خرداد و مانند آن دو حالت متصور است :
1- یا اینکه با دلیل بسته شده .
2- یا اینکه بدون دلیل بسته شده .
اگه حالت اول درسته . سوال من از وزارت ارشاد اینه که آیا شما با خود ورقه های روزنامه و لوگوی روزنامه مشکل داشته اید ؟ اگر جوابتان منفی است و روزنامه را معلول یک علتی به نام ژورنالیست میدانید پس چرا این ژورنالیست های عزیز که باعث توقیف شدن لوگوی در به در شده اند دارند آزادانه گردش می کنند و در روزنامه هایی از قبیل اعتماد ،اعتماد ملی ، آَشتی و همبستگی و ... نشریات دیگری همچون « شهروند امروز » مطلبهایی با همان نیت ها و حتی همان محتواهای قبلی می نویسند . این واقعا برای من هنوز که هنوزه جا نیافتاده . اگه میشه تفهیم کنید و اگر قابل توجیه نیست خواهشا یه تبصره ای ، بندی به قوانین مطبوعات اضافه کنید تا قدری این عزیزان لیبرال دست و پایشان بسته شود . در غیر اینصورت شما در واقع دارید به شعور جامعه توهین میکنید و یه جورایی ماشینی را که باهاش تخلف شده رو توقیف میکنید و راننده اش را در پر قو نگه می دارید !!!!!
حالت دوم که قطعا مطابق با واقع نیست و کسانی که با قوانین مطبوعات آشنایی دارند و مشتری شرق و آریا و امثالهم بوده اند کاملا مستحضرند که تخته شدن در این روزنامه ها به خاطر رعایت نکردن همان قوانینی مطبوعاتی است که مدیر مسئول این روزنامه ها حین تاسیس روزنامه متعهد به الزام به آن شده بودند . علاقه مندان می توانند به آخرین شماره های شرق که مصاحبه با یک شاعر مروج همجنس بازی در آن درج شده است مراجعه بفرمایند . که به نظر می رسد این مصاحبه اندکی با عفت عمومی جامعه در تضاد باشد ( البته فقط اندکی و نه بیشتر !) .
از سوی دیگر روزنامه های زنجیره ای دوم خردادی هم که در فاصله 1376 تا 1380 مانند تومورهای بدخیم تکثیر می شدند به شدت با عنوان تجدد و اصلاحات به سنت هجمه چند سویه می بردند . حالا این سنت چی بود ؟ سنت یعنی هر چیز قدیمی که از جمله شامل دین 1400 سال پیش هم میشود ( و در واقع این تقسیم بندی و خط کشی برای این بود که که بتوانند براحتی دین و متدینین را منزوی کنند که تا حدودی موفق هم شدند .)و لازم به ذکر نیست که طبع انسان معمولا به چیزهای نو گرایش دارد و از چیز های پوسیده بشدت نفرت دارد بر همین اساس انسانهای مدرن و نوگرا و اصلاحگر آمدند پرسیدند جوونای عزیز کدوم یکی از شما چیز کهنه و سنتی دوست داره ؟ همه با هم گفتند هیشششکی .
بعد اومدند گفتند دین سنتیه یا جدیده ؟ همه گفتند خوب معلومه سنّننتیه . بعد گروهی از جوونا به هم نگاه کردند و گفتند ما اصلا دین نمی خوایم . ما نمی خوایم امّل باشیم ما می خوایم آپدیت باشیم ، بروزه بروز .
متجددا در حالی که قند تو دلشون آب میشد سکوت کردند و برای اینکه تابلو نشه که اینا اومدن ریشه دین و خلاصه هر چیز سنتیه رو بکنن . گفتند ببینید لازم نیست ما دست از دین مان برداریم بلکه می آییم دین را آپ دیت و مدرن می کنیم و هر جاشو دیدیم دست و پاگیره تساهل و تسامح بخرج میدیم و یه قرائت جدید ازش بیان می کنیم تا از اون حالت خشکی و خشونت و رادیکالیسم خارج بشه و هر کسی با هر سلیقه ای دین متناسب با ذائقه خودشو تعریف کنه تا خدای نکرده جوونای گل . نازنازی من مورد اذیت دین واقع نشن .
بعد حرکات ایروبیک ( همون رقص خودمون ) و صدای کف زدن . همه جوونا یکصدا با هم : هورااااااااااااااا .
و بعد هم شد آنچه شد .
در پاسخ متجددین عزیز و بخصوص جناب دکتر سروش و آقای اکبر گنجی و جناب دکتر حجاریان باید عرض کنم که اولا اون چیزی که شما تحت عنوان مدرنیسم داشتید به خورد ما می دادید یک عجوزه پیر بود که نقاب تازه عروسان را زده بود و در واقع حجریسم بود . ببیند مدرن طبق تعریفی که بنیانگذاران آن برای آن ارائه داده اند یعنی دنیا را آن قدر تغییر بدهیم که مطابق هوای نفس ما شود و دلخواه ما گردد . لذا انسانهای مدرن مجبور شدند برای عملی کردن آن ابزارهایی برای تغییر های اساسی دنیای اطراف بسازند و نتیجتا انسان ابزار ساز بوجود آمد که فقط هم و غمش ساختن ابزارهای جدید برای تغییر جدید است . ( این حرفها مربوط به فلاسفه پست مدرن است که از مدرن عبور کرده اند هر چند متاسفانه از چاله به چاه افتاده اند اما انصافا زحمت بسیاری کشیده اند و نقد های صحیحی از مدرن ارائه داده اند . لازم به ذکر است چون این حرفها حتی برای فضای دانشگاهی که فوق العاده به محصولات فکری زباله ای و انبار شده غرب علاقه دارد هم کمی غیر قابل هضم است لذا برای باز شدن این مطالب پیشنهاد می شود به کتاب " مدرنیته و توهم " استاد اصغر طاهر زاده مراجعه بفرمایید )
از جمله آن می توان به پیشرفت در ژنتیک برای تغییر در ژنتیک موجودات در جهت منافع خودش و ابزارهای مهنسی غول پیکر و ساخت رباتها و ابر کامپیوترها و ... اشاره کرد .
خوب انصافا بنده نفس بودن مربوط به کدام دوره تاریخی است ؟ آیا انسانهای بدوی عصر حجریسم هم به یک شکل دیگر گرفتار بلند پروازی های نفس نبوده اند ؟ اگر بدون غرض ورزی جواب دهید پاسختان قطعا مثبت است .
خوب از طرف دیگر اسلام 1400 سال پیش آمد تا انسانها را از بردگی هوای نفس برهاند و آزاده اش کند و فرمود اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک یعنی دشمن ترین دشمنان تو نفس توست که بین دو پهلویت قرار دارد . ( برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب معرفت نفس علامه حسن زاده مد ظله یا معرفت نفس حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله یا کتاب " آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین " استاد طاهرزاده دامت برکاته مراجعه بفرمایید.)
نتیجه : 1400 سال قبل جدید تر است یا 14000000 سال پیش ؟ اینجاست که هوش افراد محک می خوره .
پس اونی که جدیده اسلام عزیزه و اونی نخ نما شده مدرنیته ( بخوانید بندگی نفس ) است .
توضیح اینکه یکی از موارد تغییر اطراف بر اساس هوی تغییر در نوع ازدواج است که پس از قرن 20 که در آن بشدت کامجویی بی حد و حصر و همه وقتی و همه جایی و با هر فردی از جنس مخالف ترویج شد و عده ای در ایران با غبطه می گفتند: " ببینید خارجی ها چگونه مسائل جنسی برایشان عادی شده کاش جامعه ما هم همینطور بود . خدا بگم این آخوند ها رو چیکار کنه " .
غافل از اینکه با ورود به قرن 21 انسان غربی خسته از جنس مخالف بشدت روی آورد به جنس موافق ! و این شیوع پیدا نکرد مگر بر اثر همان حکومت هوس و میدان دادن به هوی و مهم تر از آن شبکه های ماهواره ای 24 ساعته همجنس بازی . ( فکر کنم تا بیست سال دیگه مجبور شیم بگیم تو رو خدا برید دنبال همون زید بازی تون )
خوب به نظر شما این رفتار جنتلمن های براق کراواتی مثلا مدرن کمی شبیه همون قوم 3000 سال پیش یعنی قوم لوط نیست ؟ به نظر من که خیلی شبیهن .
خوب اگه شما هم با من موافقید بگید 1400 سال پیش متجددتره یا 3000 سال پیش ؟ اینو دیگه عمرا بتونی جواب بدی .
یا حق
قاضی : چرا باباتو کشتی؟
پلی باز : آخه غول مرحله 3 بود باید می کشتمش تا بتونم برم مرحله بعد !!!!
»»»»»»»»»»»»»»»»»»
حالا طفلکی اولمرت هم قضیه اش شده مثل همین پلی استیشن باز ما . که بعد از بازی هم بازهم فکرمیکنه بازی ادامه داره .
آخه جناب ایهود خان ( یعنی همون آقای ایهود اولمرت نخست وزیر اسراییل ) بعد از این که آخرین سکانس سناریوی بمب هسته ای ایران هم اجرا شد و بی نتیجه ماند و دیگه لابی های آمریکا تصمیم گرفتند تاکتیک شان را تغییر دهند و یک سناریوی جدید بنویسند ایهود خان بازیگر، نقش دوم این فیلم اونقدر توی بازیش فرو رفته که دیگه بیرون بیا نیست و به اصطلاح جوگیر شده و فکر می کنه که هنوز، داره ادامه فیلمو میره . شاید شما هم بعد از خوندن خبر فارس نیوز اولین چیزی که به ذهنتون میرسه همینیه که منم به ذهنم رسید . اگه غیر از اینه حتما به منم بگید تا با هم بخندیم .
خبرگزاری فارس 14/9/86 : نخست وزیر رژیم صهیونیستی به رغم گزارش جاسوسی آمریکا مبنی بر اینکه ایران برنامه تسلیحات هستهای در دست اجرا ندارد، گفت «لازم است به تلاشها برای جلوگیری از دستیابی ایران به این توانایی ادامه داده شود.»
به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، ایهود اولمرت گفت در گزارش جاسوسی آمریکا اعلام کرده ایران در سال 2003 برنامه نظامی هستهای داشته است.
وی افزود جامعه بینالملل باید از تلاشهای مشابه جلوگیری کند.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی تصریح کرد: «ما هر اقدامی را به همراه دوستانمان و بالاتر از همه آمریکا به منظور ادامه تلاشها در جلوگیری از دستیابی ایران به توان تسلیحات غیرمتعارف انجام میدهیم»
برآوردهای جاسوسی ملی آمریکا که به تأیید 16 آژانس جاسوسی این کشور رسیده، حاکی از اعتماد بسیار به این مسأله است که ایران برنامه تولید سلاح اتمی در دست اجرا ندارد.
آژانسهای جاسوسی آمریکا اعلام کردند: «ایران بر خلاف آنچه که دولت واشنگتن ادعا کرده است، چندان به توسعه برنامه سلاح اتمی علاقه نشان نمیدهد.»
بر اساس برآورد جاسوسی ملی آمریکا، بر سر توقف برنامه سلاح اتمی در اواخر سال 2003 اعتماد فراوان تصور میشود و به ممانعت تهران از ادامه این برنامه تا اواسط سال 2007 اطمینان متوسط وجود دارد.
این اظهارات اولمرت در حالی صورت میگیرد که اسرائیل با در اختیار داشتن بیش از 200 کلاهک اتمی خطری برای کل منطقه و جهان محسوب شده و از پیوستن به پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای خودداری میکند. پایان نقل قول
یاحق
مقام معظم رهبری حفظه الله خطاب به حوزه های علمیه : تحول را باید پذیرفت و مدیریت کرد
مدرسه اسلامی هنر در یک نگاه
مدرسه اسلامی هنر موسسهای است فرهنگی و هنری که فعالیت رسمی خود را از سال ???? در شهر مقدس قم آغاز نموده است. این موسسه تلاش دارد تا از میان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، افرادی را شناسایی و جذب کرده و آموزشدهد که خلأ و کمبود نیروی متعهد و کارآمد در حوزه هنر را در حد وسع و توان خود برطرف نماید و برای رسیدن به این مقصود عالی از دو زاویه به مسئله هنر نگریسته است: اول، تربیت نیروی متخصص هنر و دل مشغول و مدافع معارف دینی در رشتههای کاربردی هنر با رشتههایی چون: فیلمنامه نویسی، داستاننویسی، مستندسازی، روزنامهنگاری، شعر و غیره … و دوم، آموزش افراد صاحبنظر و دارای توان تبیین و تأسیس در ساحت هنر دینی و منتقد و کارشناس مسایل هنر و مطالعات تطبیقی، که إن شاءالله بتوانند در آینده با تکیه بر منابع و کارمایههای دینی، عرفانی، فلسفی و فقهی و نیز میراث ارزشمند فرهنگ و تمدن اسلامی، راهی بگشایند به سرزمین پر از حکمت و معارف الهی در حوزه مطالعات نظری هنر.
علاوه بر مطالب پیش گفته اهداف زیر در دستور کار مدرسه قرار گرفته است:
?- ایجاد زمینه مناسب برای کشف و پرورش استعدادهای هنری طلاب.
?- تربیت طلاب متخصص و متعهد در زمینههای متنوع هنری و پرورش کارشناس و منتقد هنری و پشتیبانی مادی و معنوی از آنها.
?- انجام مطالعه و پژوهشهای تطبیقی دینی و فلسفی در باب هنر.
?- بازپژوهی و ژرفکاوی در منابع و متون دینی در باب هنر.
الف: گروههای آموزشی:
?- گروه فیلمنامه نویسی:
مشکل اصلی سینمای کشور را می توان در ضعف و نیز هدفمند نبودن فیلمنامه ها دانست. این ضعف در حوزه سینمای دینی دو چندان جلوه گری می کند. پرورش فیلمنامه نویسان و فیلمنامه شناسانی متعهد شاید بتواند تاحدی این خلا را پر کند. مدرسه اسلامی هنر با هدف برداشتن گامی هرچند کوچک در این حوزه گروه فیلمنامه نویسی خود را راه اندازی کرده و برنامه های خاصی را در این گروه پیگیری می کند.
?- گروه داستان نویسی:
اگرچه درین مقوله شاید بتوان گفت آثار بی شماری به رشته تحریر در آمده است و در بسیاری از آنها به یقین می توان رد پای تعهد و هدفمندی را مشاهده کرد، اما پر واضح است که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب راهی بسی دشوار پیش روست. مدرسه اسلامی هنر کوشیده است تا با گزینش طلاب با استعداد در این حوزه و بهره گیری از بهترین اساتید موجود همچون آقایان: مصطفی مستور، محسن سلیمانی، مجید قیصری، گودرزی و… گامی در این مقوله بردارد.
?- گروه مستندسازی:
اهمیت بهره گیری از هنرهای تصویری و نمایشی بر تمامی اهل هنر و اندیشمندان روشن است. با توجه به توانایی بالای طلاب در خلق آثاری از این دست فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی این استعدادها می تواند ما را در تولید آثاری حرفه ای آن هم در خدمت اهداف مقدسمان مددکار باشد. این گروه در سال جاری با جذب ?? نفر از طلاب مستعد کار خود را در این زمینه آغاز کرده است.
?- گروه روزنامه نگاری:
با توجه به ضرورت آشنایی طلاب با حرفه روزنامه نگاری و اهمیت بهرهمندی از آن در راستای تبیین بسیاری از موضوعات جاری جامعه و نیز موضوعات مرتبط با حوزه دین، لزوم پرداختن به چنین مبحثی به خوبی هویداست. مدرسه اسلامی هنر با بهرهگیری از اساتید مجرب این رشته گروه روزنامه نگاری را راهاندازی کرده و به آموزش طلاب در این حوزه مشغول شده است.
?- کارگاه شعر
گروه شعر مدرسه اسلامی هنر نیز همزمان با عید سعید غدیر برنامه شعر خوانی و نقد شعر خود را آغاز نمود در هر جلسه موضوعاتی مربوط به شعر نیز مورد بررسی قرار می گیرد که برای نمونه می توان به بررسی جریان های شعر امروز ایران، بررسی شعر دفاع مقدس و … با حضور اساتیدی چون : آقایان شکارسری، حسینی ژرفا، شهدادی، رمضانی فرخانی، حسن زاده لیله کوهی و …. اشاره نمود. در سال جاری برنامه گروه شعر در دو سطح مقدماتی و پیشرفته به صورت کارگاهی برگزار میشود.
ب: گروه های آموزشی – پژوهشی:
?- فلسفه هنر
گروه فلسفه هنر نیز با سلسله نشستهای مباحث نظری هنر با عنوان نسبت دین و هنر با حضور دکتر غلامرضا اعوانی کار خود را آغاز نمود که در ادامه این سلسله نشست ها با موضوعاتی چون: هنر و تحقق حقیقت(دکتر ریختهگران)، هنر در عصر تکنیک(دکتر صافیان)، سیر فلسفه هنر در قرن بیستم(دکتر ضیمران) و… برگزار شد که در آینده نیز این نشستها ادامه خواهد یافت.
در سال جاری گروه فلسفه هنر مدرسه یک برنامه ? واحدی(تاریخ هنر غرب، تاریخ هنر اسلامی، مبانی فلسفه هنر و نقد و تحلیل آثار هنری) برگزار خواهد کرد.
?- فقه هنر
روشنشدن جوانب مختلف موضوعات هنری از دیدگاه فقه از مسائل بسیار مهمی است که تا به حال کم و بیش مراکزی به آن پرداخته اند، امّا یا جدی وارد این مقوله نشده اند و یا مباحث خاصی را آن هم به صورت جزئی مورد بررسی قرار داده اند. مدرسه اسلامی هنر به دنبال آن است که گروهی پژوهشی، متشکل از طلاب فاضلی که با روش تحقیق فقهی آشنایند و نیز با مقوله هنر هم مرتبط اند، تشکیل دهد و در حدّ توان خود در این مقوله گام بردارد.
ج: سایت الکترونیکی مدرسه:
با عنایت به لزوم حضور فعال در دنیای مجازی و نیز برای ایجاد زمینه ای مناسب جهت ارائه آثار هنرجویان، مدرسه اسلامی هنر مجله الکترونیکی خود را با عنوان فیروزه http://www.firooze.ir راهاندازی کرده است.
د: کتابخانه:
نیاز یک مرکز آموزشی، پژوهشی به کتابخانه ای غنی لازم به تذکر نیست، مدرسه اسلامی هنر هم در ایجاد امکانات لازم برای آموزش و پژوهش هنرجویان خود و دیگر طلاب، کتابخانهای هنری مشتمل بر ????? جلد کتاب راهاندازی کرده است که در نوع خود بینظیر است. در ضمن این کتابخانه پیوسته در حال ارتقای کمی و کیفی خود بوده است.
برنامههای آینده:
?- راهاندازی مجله تخصصی هنر
?- جشنواره ویژه طلاب در زمینه مباحث هنری
?- تجهیز کتابخانه لاتین مدرسه در زمینه هنر و مطالعات هنری
?- تدوین دایره المعارف روایی و فقه هنر
?- ایجاد بانک اطلاعات مقالات هنر
?- تأسیس مؤسسه آموزش عالی هنر در حوزه
متاسفانه عده ای از آنجایی که ظرفیت پذیرش مخالفانشان را ندارند هنگام نقد اظهارات طرف مقابلشان اصلا اخلاق حرفه ای نقد را رعایت نمی کنند و در اثنای نقد نظریات دست به تخریب و اهانت می زنند و شدت این تخریب بسته به میزان نفرت و کینه ناقد متغیر است . اگر چنین اتفاقی افتاد شاید فرد نقد شده از چشم مخاطبین بیافتد اما قطعا خود نقد کننده بیشتر از چشم می افتد زیرا با این کار فقط ادب خود را نشان داده و بدتر از آن اینست که مخاطب منصف ممکن است اصل اشکال نقد شونده را هم نپذیرد چرا که مطلب تحلیل خالص نیست و مغرضانه است .
از سوی دیگر مخاطبان دیگری هم که یک عمر ندانسته پیرو نقد شونده بوده اند ناخواسته در برابر این نقد جبهه می گیرند و حتی در دفاع از نقد شونده بر می آیند و در واقع راسخ تر می شوند در حالی که قطعا نیت ناقد این نبوده که بر طرفداران مخالفانش بیافزاید اما ناخواسته بخاطر یک سهل انگاری ، یا حرفه ای نبودن ، یا نداشتن سعه صدر برای تحمل مخالفین ، یا هر علت دیگری بر علیه خود و عقیده صحیح خود کار کرده و با عرض پوزش به قول معروف تف سر بالا انداخته.
حالا اینا رو گفتم که چی ؟
واسه این که روزنامه کیهان 10/9/86 در قسمت خبر ویژه همگانی اش ! آورده بود :
" گفتگوی آقای منتظری با یک نشریه تجزیه طلب
منتظری در گفتگو با این نشریه تجزیه طلب مدعی شده : در ایران حقوق قومیت ها رعایت نشده . " پایان نقل قول .
اگر منظور ویژه نویس کیهان از "منتظری " ، " آیت الله منتظری " است باید عرض کنم ایشان سالها در مدارج عالیه خدمت حضرت امام روحی فداه تحصیل کرده اند و از خیلی از کسانی که عامه مردم سر از خود به آنها آیت الله می گویند سواد بیشتری دارند وحتی نخبگان حوزه هم که از جهت سیاسی به شدت با ایشان مشکل دارند باز هم منکر این قضیه نیستند و مخلص کلام اینکه ولو اینکه کسی از جهت سیاسی ایشان را قبول نداشته باشد اما نمی تواند سواد ایشان را زیر سوال ببرد و عنوان آیت الله را از اول اسم ایشان بردارد . مثل این است که کسی بگوید فلان دکتر فاسق است پس من لفظ دکتر را برایش بکار نمی برم و فقط فامیلش را بکار می برم . عذز میخوام ولی شما خیلی بیجا می کنید آخه دست من و شما نیست که ، ایشان سالها درس پزشکی خوانده اند و پزشک شده اند و متاسفانه او هم دیگر جزء جمعیت پزشکان شده و با تاسف و تاثر فراوان مجبوریم او را دکتر بخوانیم هر چند از جهت تقوایی بشدت مشکل دارد .
البته اشتباه نشه خود من هم از روی تحقیقاتی که درکتاب خاطرات آیت الله منتظری و نامه های حضرت امام رحمة الله علیه به ایشان داشته ام از منتقدین و مخالفین نظریات و مشی سیاسی ایشان هستم و حتی از آنجایی که در مدرسه ای درس میخوانم که اغلب از طرفداران ایشان هستم به شدت مجبورم بر روی بحث ولایت فقیه کار کنم تا بتوانم پاسخگوی شبهات آنها باشم لذا بازار مناظره پیرامون این مسئله داغ داغ است همچنین پیرامون شخص ولی فقیه ، اما که به لطف خدا باید سعی ام بر این باشد کوچکترین حرفی که بوی اهانت به مخالفان جدی و متاسفانه دانشمند ولایت فقیه داشته باشد از دهانم بیرون نیاید و الا همه چیز خراب می شود و نه تنها موفق نمیشوم او را به عقیده خودم بکشانم بلکه باعث می شوم او بیشتر جبهه بگیرد .
بحث فراموش شده و تعارفینگ انسجام اسلامی ما بین شیعه و سنی هم به شرح ایضا .
قابل توجه کسانی که هنوز متقاعد نشده اند باید عرض کنم که به فرض که همه حرفها یم هم غلط . اصلا هر چی دوست دارید به مخالفین حاکم اسلامی و مخالفین حکومت اسلامی بد و بیراه بگید اما اگه خدای نکرده طرفداران اونا هم مقابله به مثل کردند حق هیچ اعتراضی ندارید ها ، چون خودتان باب اهانت را باز کردید و همانطور که شما در گمان خود بر این باورید که بر حقید آنها نیز به شرح ایضا و مسلم آنها نیز مانند شما در صدد دفاع از حق ( ولو فرضی ) بر می آیند .
همانطور که عده ای در زمان حکومت خلیفه دوم رضی الله عنه ( من باب انسجام اسلامی به تبعیت از علامه امینی در کتاب الغدیر ) باب خلیفه کشی را باز کردند و در میان بهت همگان امیرالمومنین به شدت مخافت کردند چون میدانستند اگر باب خلیفه کشی باز شد سرانجام به کشته شدن خودشان هم با وجود آن همه فضائل منجر می شود و واضح است که برخلاف مصلحت دین و امت اسلامی است .
و نکته ما قبل آخر اینکه :
وقتی یادداشت روز همین شماره کیهان را داشتم می خواندم تیترش بسیار برایم جلب توجه میکرد . دوست دارم بدونم نظر شما چیه ؟
تیتره این بود : " نقد ناب "
البته می خواستم به عنوان پیشنهاد به جناب ویژه نویس کیهان آقای شریعتمداری ( مدیر مسئول کیهان ) را به عنوان الگوی نقد معرفی کنم اما به خاطر یک چیز این کار رو نمی کنم ، اونم اینه که ایشون که تا سه روزقبل ازرییس شدن حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی ایشان را با عنوان " آقای هاشمی " بشدت مورد نقد قرار می دادند ییهو بعد از اعلام ریاست ایشان در خبرگان رهبری ناگهان عنوان آقای هاشمی تبدیل شد به آیت الله هاشمی رفسنجانی این واقعا برای من عجیب بود که این صندلی چه کارها که نمی کنه ؟ یه شبه هم ایشون رو آیت الله کرد ( این در حالی است که به کسانی می گویند آیت الله که درس خارج فقه و اصول داشته باشد نه به ریاست خبرگان که یک کرسی امانتی است )و هم لحن آقای مدیر مسئول را عوض کرد .
من که نفهمیدم چی شد !؟!؟! هر کی فهمید به من هم توضیح بده
و نکته آخر اینکه :
جانم فدای رهبر
یا حق
سایت موعود ( 12/9/86 ) : تایمز : رایس یک همجنس باز است
مطبوعات انگلیسی از انتشار مطالبی درباره همجنس بازبودن کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا و فساد اخلاقی برخی دیگر از مقامات ارشد این کشور ازجمله «هیلاری کلینتون» و «جان ادواردز» و «رودلف جولیانی» در نشریات آمریکایی خبر دادند.
|