سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 7

بسم الله الرحمن الرحیم . اولا سلام . ثانیا ببخشید یه مدت غایب بودم ( هر چند با بود و نبود ما به جایی بر نمی خوره اما حالا ... )راستشو بخواین داشتم یه فیلمنامه با موضوع اتحاد ملی و انسجام اسلامی می نوشتم که اونم قصه ش مفصله که ایشا لله باشه سر فرصت براتون تعریف کنم قصه اش تلخ و شیرینه !

  واما بعد ...

 

عزیزم وقتی کار زیر بنایی بلد نیستی اصلا کار رو بی خیال شو مگر اینکه قصد ارئه کاریکاتور داشته باشی که آن دیگر بحث دیگری ست .

 

دیروز به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه شبکه اصفهان به اصطلاح ویژه برنامه ای درست کرده بود تا معنای وحدت حوزه و دانشگاه را به جوانان اصفهان نشان دهد !

اما حاصل کار چیزی نبود بجز طنزی خنده دار و در عین حال تاسف بار.

اولا مجری برنامه که یک خانم جوانی بود  احتمالا آدرس تالار جشن عروسی را با استودیوی برنامه نصف جهان که قرار بوده پیرامون مسائل حوزه های فقهی – دانشگاهی بحث شود اشتباه گرفته بود چون از قضا با همان مانتوهایی برای ضبط برنامه آمده بود که باب کار طرح امنیت اجتماعی نیروی انتظامی است . من موندم اگه این نوع پوشش بده چرا این خانم در یک رسانه دیداری از آن استفاده میکند و اگه بد نیست چرا به نوجوون دربه در که بطور خدادادی فقط دوست داره یه جوری دیده بشه ولی راهشو بلد نیست گیر سه پیچ میدید و سرو کارشو با کلانتری و بازداشتگاه ( بخوانید مرکز تبادل تجربیات سابقه دارها ) میندازید .!!  خوب این که از این .

ثانیا مجری که می خواست خیلی زود به نتیجه برسد با یک سوال از میهمان برنامه که یک دکتر جامعه شناس بود که درس حوزه را هم خوانده بود و ملبس به لباس مقدس روحانیت بود ، کولاک کرد و گفت : " شاگردان شما در دانشگاه با شما که روحانی هستید چه نوع برخوردی دارند ؟ منظورم اینست که اینکه شما هم حوزوی هستید و هم دانشگاهی آیا این همان وحدت حوزه و دانشگاه نیست ؟ "

 خیلی دوست دارم بدانم واکنش شما در مورد این جمله چیست .

ثالثا کارشناس محترم متاسفانه هیچ راهبرد زیر بنایی و ساختاری برای ارجاع به وحدت اولیه حوزه ( آموزشکده علم الادیان ) و دانشگاه ( آموزشکده علم الابدان) نداشت و البته ناگفته نماند که چند پیشنهاد هم داد که چون ساختاری نبود به نظر میرسد که کم توفیق یا حتی بی توفیق خواهد بود . پیشنهاد ایشان این بود که روحانیانی که در دانشگاه هستند باید ضمن عمیق بودن در دانش ، روحیه مهرورزی با خلق الله ( دانشجویان ) را داشته باشند . شاید برای افرادی که نه حوزه رفته اند ،  نه دانشگاه در ابتدای امر جالب و رمانتیک بیاید و پیش خودش فکر کند که چه خوب این شکاف بین حوزه و دانشگاه حل شد کاش اصلا این آقای کارشناس رو زودتر می آوردند تا این معضل اینقدر کش پیدا نمی کرد .

من نمی دونم برنامه سازان سیمای اصفهان واقعا چه فکری پیش خودشون کرده اند که عزم خود را جزم کردند که توی این برنامه در عرض نیم ساعت این زوج مطلقه ( حوزه و دانشگاه ) را که بدست امیرکبیر_ و با تاسیس دارالفنون و با نقاب تخصصی شدن رشته ها _ صیغه طلاقشان جاری شده بود را دوباره به نکاح هم در آورند . آیا یه اپسیلون احتمال وجود داره که این آقایون مخاطب سنجی کرده باشند و این برنامه را ساخته باشند ؟

چهار تا جواب فرض میشه کرد :

1- بله !!!          2- خیر!!!           3- برو بابا دلت خوشه ، مخاطب شناسی کیلویی چنده !!!    4- حالا یه چیزی گفتتند ، چرا اینقد گیر میدی ؟  !!!

اگه جواب منفی است از آن جایی که ما حق داریم حق پایمال شده مان را مطالبه کنیم باید عرض کنیم چرا مخاطب شناسی نکردید ؟

اگه جواب مثبت است چرا به شعور طیف وسیعی از مخاطبان یعنی طلاب ودانشجویان حفظهم الله احترام نگذاشته اید ؟

آخر هر طلبه یا دانشجویی که این را بشنود که جز ریشخندی کنایه آمیز و تعویض شبکه عکس العمل دیگری انجام نمی دهد .

این جدایی حوزه و دانشگاه سنگی است که دیوانه فیلسوفی به نام فرهنگ مدرنیته در چاه انداخته و چهل تا عاقل که سهل است اگر چهار صد عاقل هم با هم همفکری کنند شاید نتوانند این سنگ را از چاه بیرون بیاورند . بنازم به این اعتماد به نفس صداوسیما که قصد داشت طی چند تا دیالوگ این مهم را انجام دهد .

این جدایی علوم الهی از علوم روز یک حیله فوق العاده حساب شده بود که از زمان رنسانس و بعد از بی اعتمادی دانشمندان به کلیسا رخ داده است ( البته این یکی از پرتوهای همان سکولاریسم خودمان است که شاید مبتکرش معاویه علیه اللعنة باشد و خیلی هم جدید نیست . تمام ) و متاسفانه کاملا هم موفقیت آمیز بوده و دویست سال بعد جناب امیرکبیر که ان شاء الله خیر خواه مردم ایران بوده با رویت این جریان و پسندیدن آن همه تلاش خود را می کند که این الگو را در مراکز علمی ایران هم پیاده کند . ایرانی که تا آن موقع اصلا بحث حوزه و دانشگاه در آن نبود بلکه یک مرکز علمی واحد بود که هم کرسی های تدریس علوم محض الهی در آن بود و هم کرسی های تدریس علوم آیات اللهی و بعضا با استاد واحد و جامع. در واقع اول افراد می رفتند در یک مرکز علمی علوم پزشکی و کالبد شکافی و زیست شناسی و حساب و هندسه و معماری و نجوم و ... را فرا می گرفتند ( البته نه بصورت فعلی که طبیعت شناسی از روی رفرنس های غربی باشد و طبیعت ، نشانه و آیه الله نباشد بلکه سعی می کردند نشانه شناس شوند و با غور در طبیعت حیران تجلیات حضرت اله جل جلاله شوند و با تمام وجود و از روی آگاهی بگویند سبحان الله  و در واقع طبیعت سرنخی باشد برای راهیابی به بارگاه عظمت الهی .تمام ) و سپس با ذهنی آماده دریافت فیوضات غیبی یادگیری درس های الهیات محض را در نزد همان اساتید طبیعیات آغاز می کردند و پس از سالها استخوان خورد کردن به حجاب نورانی علم حقیقی  وارد می شدند .

خودتان قضاوت کنید که جناب امیر کبیر چه بلایی بسر رهپویان علم آورده است ؟ امیدوارم اگر از روی عمد بوده پروردگار عذاب چوبی اش را نثارش کند . آمین

مثل روز روشن است که الان راندمان خداشناسی هم در حوزه پایین آمده هم در دانشگاه و شاید یکی از عللش همین مطلب باشد چون امیر بیان امیرالمومنین علی ابن ابی طالب سلام الله علیهما فرموده بودند : العلم علمان : علم الابدان و علم الادیان ( حکمتهای نهج ) ( توضیح اینکه چون مثنی در ذیل مفرد آمده برداشت میشود که حقیقت علم واحد است لیکن در دو علم متجلی است . تمام ) معلوم است دیگر که وقتی اینها را که قاعدتا باید باهم باشند تفکیک کردیم چه بلایی ممکن است بر سرمان بیاید ...........

 

ادامه دارد......

                                                                                                             یا حق           

 


 نوشته شده توسط تحلیل بی عینک در چهارشنبه 86/9/28 و ساعت 2:20 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

بی عینک
تحلیل بی عینک
وقایع را بی عینک ببینیم نه از درون عینک رسانه ها . همین

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 91
مجموع بازدیدها: 378857
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه