بی عینک
شهرک سازی یهودی ها قبل از انقلاب اسلامی یک تهدید بود برای جهان اسلام ولی الان یک فرصته
ان شالله با موشک های ایرانی میان برد سوریه و لبنان تعداد زیادی شون به ملکوت اعلی می پیوندند
و جهان یه نفس راحتی میکشه
واسه خودشون هم بهتره
آخه این طوری با پرونده جنایت آمیز سبک تری از دنیا میرن
واقعا بعد از چند هزار سال به حجاب بردن حق دیگه جایی برای موشهای کثیف نیست
دیگه بیشتر از این مزاحمشون نمی شیم .
اگه این موشهای کثیف دوباره در دنیا پراکنده بشن کارمون سخت تر میشه لذا باید دست بجنبونیم
به قول شاعر:
یا اسرائیل خیبر خیبر انا والله جَیشُ حیدر
یعنی ای اسرائیل خیبر را بیاد بیاور ما به خدا قسم سرباز امیرالمونین هستیم
بی عینک :
"کلوا و اشربو ولا تسرفوا " یعنی بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید
19سال پیش آن چیزی که دیده بان انقلاب از مردم کف جامعه می خواست هنوز که هنوز است محقق نشده است و اسراف کاری مردم عادی و فقیر جامعه حتی بیشتر هم شده است
ایشان سال 1377 فرمودند :
من آنچه را که میخواهم در این برهه عرض کنم این است که ملت عزیز جدّاً از اسراف و زیادهروی پرهیز کنند. ما حق نداریم به عنوان یک ملت، مصالح بزرگ و ملی و دورنگر - بلکه مصالح نقد مهم و کنونی - خود را به خاطر خواستههای شخصی خودمان - که ما را به اسراف و بیبندوباری در مصرف میکشاند - فدا کنیم و آنها را ندیده بگیریم. همه باید مسأله صرفهجویی را جدّی بگیرند.
امسال توصیه مهمّ من عبارت است از صرفهجویی. دولت هم باید صرفهجویی کند؛ ملت هم باید بکند. دولت، علاوه بر صرفهجویی بایستی راههای صرفهجویی را هم به مردم تعلیم دهد. تا وقت نگذشته است - تا ماههای اوّل سال، سپری نشده است - بایستی فهرستی از انواع صرفهجوییهایی را که مردم میتوانند بکنند - در آب، نان، بنزین و در مصارف گوناگون و همه چیزهایی که برای صرف آنها مجبوریم از سرمایههای کشور و نفت مصرف کنیم - و راههای صرفهجویی در آنها را به مردم تعلیم و نشان دهند؛ مردم هم جدّاً سعی کنند که صرفهجویی نمایند.
عزیزان من! بنده ملت ایران را به «ریاضت» دعوت نمیکنم. بحمداللَّه ما احتیاجی به این نداریم که ملت خودمان را به ریاضت، دعوت کنیم. فضای غمآلود ریاضت، از زندگی این مردم دور باد! من مردم را به «قناعت» دعوت میکنم؛ قناعت سرافرازانه، قناعت انسان عاقل و خردمندی که میداند آینده خود را با قناعت تأمین میکند و زندگی و روال اقتصادی کشور را تسهیل و به مسؤولین کمک میکند که بتوانند تدابیر صحیح را در کار اداره مملکت اِعمال کنند.
بی عینک :
عملکرد ما اینگونه است :
"کلوا و اشربو حتی تنفجروا " یعنی بخورید و بیاشامید تا به مرز ترکیدن برسید
الان همونی که فقیره هم در خوراکی هاش مدیریت صحیح نداره
چون اسراف یعنی عدم مدیریت صحیح مصرف و نه لزوما زیاده روی در مصرف
یه شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید انسان اگر چند دست لباس داشته باشد اسراف نکرده ؟
حضرت فرمودند تا 30 دست لباس
حضرت در روایتی دیگر می فرماید اگر کسی لباس مهمانی را موقع کار بپوشد این اسراف است
به! این سبک زندگی زیبایی که از اهل بیت می توان آموخت ولی حاضر نیستیم به اهل بیت به عنوان مربیان مدیریت مصرف و موفقیت و شاد زیستن نگاه کنیم
مجلس تصویب کرد: دیگر ب.ز و میم.جیم نمیشنویم!
متهمان مفاسد اقتصادی از این به بعد معرفی و دادگاه آنها علنی برگزار میشود.
-----------------------------------------
بی عینک :
حالا این حرف احساسی مجلس شورای اسلامی ! را بگذارید کنار تبیین دقیق مساله از سوی یکی از متفکرین و دین شناسان بزرگ حال حاضر جهان
ایشان این طور می فرمایند:
یکی از دوستان اشاره کردند که امیرالمؤمنین در فرمان خود به مالک اشتر فرمودهاند که آدمهای سوءاستفادهجو را رسوا کنید؛ شما گفتهاید که افشاء نکنید. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نفرمودند موردی را که اثبات نشده، افشاء کنید. هیچ وقت چنین چیزی در بیان امیرالمؤمنین نیست، و این قطعاً از اسلام نیست. ما چطور چیزی را که اثبات نشده، به صرف اتهام، افشاء کنیم؟ ممکن است اینقدر حجم اتهام زیاد و وسیع باشد که یک عدهای به چشم یک امر قطعی و واقعی به آن نگاه کنند، اما هیچ پشتوانهی استدلالی نداشته باشد، جائی ثابت نشده باشد. ما هیچ حجتی نداریم که این را بگوئیم. حتّی من در همان جلسه ای که اشاره کردند، از این بالاتر را گفتم. من گفتم حتّی جرمی که ثابت شد، اصل نباید بر افشای آن جرم باشد. بالاخره یک مجرمی است، یک غلطی کرده، مجازات هم میشود؛ خانوادهی او، فرزندان او، پدر و مادر او گناهی نکردهاند؛ ما چرا بیخود اینها را رسوا کنیم؟ مگر آنجائی که خود نفس افشاء کردن، یک مصلحت بزرگی داشته باشد. بله، یک جائی هست که نفس افشاگری در یک مسئلهی ثابتشده، مصلحتی دارد؛ آنجا ایرادی ندارد. این، منطق ماست. هیچ چیزی هم نه از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) و نه از هیچیک از ائمهی هدی (علیهمالسّلام) برخلاف این وجود ندارد. ما واقعاً حق نداریم افراد را به صرف گمان، متهم کنیم، مشهور کنیم؛ واقعاً جایز نیست؛ نه در سایت، نه در روزنامه، نه در تریبونهای گوناگون. حیثیت افراد را باید حفظ کرد.
ایشان همچنین در جایی دیگر می فرمایند :
یک مطلب دیگری که در باب قوهی قضائیه و عملکرد قوه و بازخوردهای این عملکرد در بیرون باید مورد توجه قرار بگیرد این است: خب، قوهی قضائیه با متهم مواجه است. یک نفری متهم به یک معنائی میشود؛ قوهی قضائیه وظیفه دارد از راههائی که قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسی ممکن است یک اتهامی وارد شود. تا وقتی که از طریق قانونی جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهای رسمی، نه در وسائل ارتباط جمعی، کسی حق ندارد آبروی یک مسلمانی را ببرد؛ این بسیار مسئلهی مهمی است. بعضی اوقات انسان میبیند روی قوهی قضائیه فشار میآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشاء کردن. در موارد خاصی، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصی است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتی که در فضای جامعه روحیهی تعمیم وجود دارد که یک چیزی را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. تا وقتی جرمی ثابت نشده است، قطعاً نبایستی کسی را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتی گفتید متهم است، افکار عمومی تفکیک نمیکند بین متهمی که هیچ گناهی نکرده است، با آن کسی که شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین».(2) چند موردِ اینجوری داریم. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهی این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگی عادیشان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ این از نکات بسیار مهمی است.
البته مخاطب این حرف فقط قوهی قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطبند. نه از آن طرف بایستی عملکرد قوهی قضائیه را زیر سؤال برد؛ هر اقدامی که قوهی قضائیه میکند، بگویند نخیر، یک کاسهای زیر نیمکاسه هست، یک غرضی هست - نخیر، کسی نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائی شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومی مطرح شود. افکار عمومی از این مسئله چه لذتی میبرد؟ برای افکار عمومی چه فایدهای دارد که بداند زیدی، عمروی، بکری متهم به فلان عمل خلافی است؟ باید به اینها توجه کرد.
دقت کردید دیگه کسی دیگه درمورد سیمان هایی که در قلب رآکتور عراق ریختند
و دانشمندان هسته ای که از نطنز اخراج شدند
و اون مقدار اورانیوم 60 درصدی که تولید نمی کنیم تا مثل ژاپن بتونیم باتری های اتمی مادام العمر بسازیم
و اون مقدار اورانیوم 85 درصدی که تولید نمی کنیم تا بتونیم زیر دریایی هسته ای سپاه که چند سال پیش تولید شده و معطل سوخت پلوتونیوم مونده رو به قطب جنوب بفرستیم بدون نیاز به حتی یکبار بالا آمدن برای سوخت گیری .
انگار نه انگار که شهدای هسته ای منتظر به ثمر رسیدن خونشون هستند
آمریکا واقعا در شیطنت بی همتاست
واقعا مسئولاشون غیرت به خرج دادند و تونستند از خوش باوری دولت ایران استفاده کنند و پله پله ایران رو به سمتی ببرند که دوست دارند
و با عوض کردن بحث دیگه کسی دل و دماغ اینکه یادی از محل زخم ش هم بکنه نداره
بی شرف ها خوب اعمال قانون مون کردند
برخی میان سنی و خلیفه دوم و وهابی و یزید فرق نمی گذارند و همه را لعن می کنند
در صورتی که وهابی ها خودشان چند شاخه هستند و تکفیری دارند جهادی دارن تکفیری -جهادی دارند که هم با هم تفاوت دارند هم تفاوت زیادی با اهل تسنن دارند و به قول یکی از پژوهشگران دارالاعلام اختلافی که تکفیری ها با مکاتب فقهی اهل تسنن و بویژه شافعی دارند اگر نگوییم از اختلافی که تکفیری ها با تشیع دارند بیشتر است کمتر نیست ولی ما از این اختلافات غافلیم و با دست خود و به خاطر بی مطالعه بودن فقه سنی را با تکفیری ها یکی می کنیم و بعد هم خلفای مورد قبول سنی ها را با وهابی ها یکی می کنیم و می گوییم چون سنی ها خلیفه دوم را قبول دارند پس وهابی ها هم قبول دارند و به خلفای راشدین و غیر راشدین و سنی و وهابی بطور یک کاسه لعن می فرستند در صورتی که وهابی ها یزید را قبول دارند و اسم یکی از مهم ترین خیابان های عرستان یزید است ولی سنی ها یزید را قبول ندارند از آن طرف چون خلیفه دوم فضایل امیرالمونین را زیاد گفته و در کتب ثبت شده لذا هرجا به وهابی بگوییم فلان فضیلت امیرالمونین را خلیفه دوم گفته جواب میده غلط کرده !
در صورتی که سنی ها قائل به عصمت صحابه هستند و این چیزی است که حتی برای پیامبر هم قائل نیستند
در زیارت عاشورا دو گونه لعن داریم :
لعن صریح و لعن کنایی
لعن صریح که برای یزید و معاویه و اباسفیان و افرادی است که منفور اهل سنت اند و حتی اهل تسنن را بخاطر محبت امیرالمونین زندانی یا تبعید یا شهید کرده اند
چون اهل تسنن با محبت و ابراز فضایل اهل بیت مشکلی ندارند و حرفشان این است که ریاست جمهوری ربطی به ولایت ندارد و با انتخابات حل می شود
کما اینکه روشنفکران ایران شیعی هم همین نظر را دارند و اداره جامعه را با معنویت و روحانیت مخلوط نمی کنند تا بر ساحت کبریایی روحانیت گردی ننشیند
بهر صورت لعن برادران اهل سنت که در یک پیچ تاریخی اشتباه نادرستی داشته اند و نسل اندر نسل راه پدرانشان را ادامه داده اند کار غلطی است
چون طبیب باید با بیماری مقابله کند نه با بیمار
اینها مسلمانند ولی مومن نیستند چون مومن علی علیه السلام و پیروانش هستند ولی برخی به آنها انگ کفر و شرک می زنند
اینها اهل بیت را دوست دارند و به عنوان انسان عادی عالم احترام می کنند ولی یک سری آخوند نادان با تمسک به روایت دشمن علی نیست مگر حرامزاده اینها را حرامزاده می دانند در حالی که شافعی بخاطر سرودن شعر در وصف علی علیه السلام به زندان رفت و همین الان ما در ایران شاعر و مداح امام حسین از بین اهل تسنن داریم
انگ می زنند که حرامزاده اند چون طواف نساء و نمازش را ادا نمی کنند ولی این روایت را نمی گویند که هر کس طبق دین و مذهب خودش باید سنجیده شود نه اینکه نسبت به تشیع سنجیده شود .
به فرض هم که سنی ها کافر باشند چرا با لقمه در دهان سنی ها گذاشتن مخالفت می کنید ؟
مگر از مصارف زکات مصرف جهت تالیف قلوب کفار نیست ؟
خوب دیگر حرف حسابتان چیست ؟
چرا اینقدر که برای نابودی سنی عوام تلاش میکنی برای نابودی مریدان یزید یعنی وهابی ها تلاش نمیکنی و لعن نمی فرستی ؟
حتما باید بر اثر بی مطالعگی ات لشگر سنی ها را در جبهه وهابی ها قرار بدهی و بعد کاسه چه کنم چه کنم دست بگیری که حالا چکار کنیم ؟
همانطور که امیرالمونین بخاطر مصالح مسلمین در قضیه اهانت به حضرت زهرا سکوت کردند و عمار تبعیت کرد
الان هم باید نسبت به قاتلان حضرت زهرا سکوت کرد چون هنوز اکثریت با سنی هاست و به علت اخلاف پیش نیامدن و جنگ فرقه ای درست نشدن باید سکوت کرد
برخی نمیتوانند مانند امیرالمونین با خار در گلو ادامه حیات بدهند و با لعن صریح و علنی خود را جگر خود را راحت میکنند و جگر سنی ها را آتش می زنند
ان شالله صاحبان عمامه های انگلیسی هدایت بشن و دست از این کار بر دارند و ناطق من الله بشوند
فعلا که اینها بهمراه مداحانی که سینه چاک شان هستند ناطق من الشیطان هستند
قوچانی این جمله یک رمان نویس را تیتر اصلی روی جلد مجله تاثیر گذار "مهرنامه" کرد که
"ایران هم ظریف می خواهد هم سلیمانی"
حالا بعد از گذشت دو سال از آن تیتر خود ظریف می گوید همه ایران سپاه است یعنی جهت گیری ملت ایران به سمت سردار سلیمانی اشداء علی الکفار است نه دکتر ظریف رحماء مع الکفار
ولی آن زمان تاثرش را گذاشت و دیگر این گونه جملات به اندازه آن جمله زرد نیست تا موج ایجاد کند و هر چند مخلوط با دروغ است چون برخی هنوز فکر میکنند می شود با لبخند از زورگو حق خود را بگیرند در صورتی که زورگو اصلا منش اش انسانی نیست تا مثل انسان با صحبت شود بلکه حیوانی است و صرفا با چخه می توان با او مذاکره کرد چون در گفتمان سگی قرار دارد
این یک فحش نیت یک معرفی دقیق از انسان طماع زورگوی وحشی است که اولئک کالانعام بل هم اضل است یعنی از حیوان هم بدتر است
سال 1396 خبرگزاری فارس :
بی عینک :
از 10 موکب ثبت شده رسیده ایم به 1350 موکب ثبت شده
ان شالله تا سال 1399 تعداد بیشتری موکب برپا خواهیم کرد
و با وجود اینکه عده ای تلاش دارند که این موکب ها نباشند ولی هر سال پررونق تر می شوند و افرادبیشتری از غذای اعجاز آمیز اباعبدالله نوش جان می کنند
و فقرایی که حتی یکبار هم توفیق نداشته اند به کربلا بروند اربعین براحتی می توانند به پابوس اباعبدالله بروند مخصوصا زمانی که با کارت ملی می رفتند و می آمدند
و هر چه عده ای فریاد می زدند که خطرناک است ولی چون سپاه قدس و بسیج امنیت را تامین کرده بود الحمدالله اتفاق خاصی در تراز 2 میلیون نفر زائر نیوفتاد
انسان تا سه بار کربلا نرود ایمانش کامل نمی شود