بی عینک
پیرو پیشنهادی که دوست عزیزی پیرامون مطلب قبلی ام داده بودند وظیفه دانستم جوابیه ای را تنظیم ( بخونید نامنظم ) کنم و به حضور انورتان تقدیم نمایم .
پیشنهاد این دوست عزیز از این قرار است :
میبینم که شما هم شعر و شاعری رو ول کردین و رفتین تو نخ سیاست!!!
از من میشنوین بیاین بیرون چون این چیزا به گروه خونی ما ها زیادم سازگار نیست زود خسته مون میکنه!
البته نمیگم اصلا نباشه ها میگم زیاد نباشه بهتره!
سیاست در حد نیازت!!! . پایان نقل قول
بی عینک : بسمه تعالی
قبل از اولا ! از پیشنهادتون ممنون اما محترمانه به عرض میرسانم که اولا بنده از شما حقوق نمی گیرم که بخواهم اوامر شما را اجرا کنم بلکه بنده از شهریه امام زمان علیه السلام ارتزاق می کنم لذا قاعدتا بایستی بر اساس فرمایشات ایشان خطوط کلی زندگی ام را جهت دهم و حضرت هم عالمی را حجت خویش بر مردم می دانند که چهار شرط داشته باشد و از جمله اینکه عالم به زمانش باشد و عالم به زمان بودن شامل مسائل سیاسی هم میشود .
ثانیا اون سیاستی که با شعر و شهود و معرفت جور در نمی آید سیاستی است که پدر سوختگی است اما سیاست اسلامی در نظام جامع اسلام عین دیانت است و نه تنها با هم تنافی ندارند بلکه سیاست و حکومت اسلامی یک جزیی از دیانت است و اصلا بدون آن همه زوایای دین بطور جامع امکان تحقق نمیابد ( لطفا دقت بفرمایید که عرض کردم امکان تحقق و نگفتم وقوع . چون واقع شدن مرحله ای بعد از امکان تحقق است و دیگر بستگی دارد به اجرا و پیگیری مسئولان اجرایی )
ثالثا (ادل الدلیل علی امکان الشیء وقوعه ) همه مستحضرند که حضرت روح الله رضوان الله علیه و همچنین مقام معظم رهبری حفظه الله در اوج سیاستمداری شاعرانی خبره نیز هستند پس حالا که این مطلب واقع شده بهترین دلیل است برای اینکه امکان جمع ایندو ( شعر و سیاست اسلامی ) در یک شخص واحد وجود دارد .
نکته : 1- این مطالب باید بالاخره یک زمانی گفته می شد و الان بهانه ای دست داد تا بیان شود و زیاد ربطی به پیشنهاد این دوست گرامی ندارد و بنده قصد جسارت به ایشان را نداشتم .
2- اصلا کی گفته من در برابر انتقاد کاملا بی جنبه ام ؟؟؟
یا حق