بی عینک
علی ودایع
مدتی پیش در خبرهای آمده بود 70 گروه شیطان پرستی در ایران فعال هستند که این موضوع زنگ خظری برای جامعه اسلامی ایران است ؛ شیطانپرستی در ایران موضوعی است که به ویژه در سالهای اخیر سخنان بسیاری درباره آن مطرح شده و اخبار زیادی از دستگیری طرفداران آن انتشار یافته است اما واقعیت چیست؟، آیا ما شیطانپرستی داریم؟ و اصولا، شیطانپرستها چه میگویند و چه میخواهند؟
از ابتدای پیدایش انسان تا به حال شیطانپرستی به شکلها و گونههای مختلف وجود داشته است. به همین خاطر محققان برای تفکیک خصوصیات و ویژگیهای آنها انواع مختلفی از آن را با نامهای شیطانپرستی دینی، شیطانپرستی گوتیک، شیطانپرستی فلسفی و ... برشمردهاند.
شیطانپرستی رایج در دنیا در حال حاضر منسوب به تفکرات شخصی به نام آنتوان زندورلاوی است که کلیسای شیطان را در سال 1966 بنیان نهاده است.
در حال حاضر شیطانپرستی در دنیا توسط 3 دروازه یا بهتر بگوییم 3 عامل یا حامل وارد کشورها میشود:
1 - کلیساهای شیطانی
2 - جادوگری
3 - موسیقی بلک متال
شیطانپرستی در ایران تنها از طریق موسیقی بلکمتال طرفدارانی را جذب خود کرده است و دلیل گرایش برخی جوانان به آن نیز نفوذ این موسیقی به داخل کشور است.
این نوع شیطانپرستی از طرف شیطانپرستان حقیقی با نام شیطانپرستی تفننی شناخته میشود؛ چرا که بعضی از خصوصیات و اصول شیطانپرستی کلیسایی را دارا نبوده و بیشتر محصول صنعت موسیقی و جذابیتهای نمایشی همراه با آن است.
البته ناگفته نماند که در ایران تعداد کمی شیطانپرست واقعی یا کلیسایی نیز وجود دارد که عموما از نظر سنی بالای 30 سال دارند و عمدتا با خارج از کشور در ارتباط هستند.
آنها در تلاش هستند برخلاف شیطانپرستان موسیقیایی، اعتقادات خود را پنهان کنند. در ایران و خارج از آن گروههایی هستند که به اشتباه از طرف مردم به عنوان شیطانپرست شناخته میشوند. این دسته گروههایی هستند که رویکرد خاصی به خدا و ادیان دارند و اصلا گرایشات شیطانی ندارند. مثلا گروههای ضدمسیحی که عدهای از آنها منکر وجود حضرت مسیح نیستند و با مسیحیت رواج یافته در عصر حاضر مشکل دارند. این گرایشها در مورد ادیان دیگر هم صادق است. در مورد خدا نیز عدهای هستند که اصلا گرایشات شیطانی نداشته بلکه دیدگاههای خاصی درباره وجود خدا دارند. مثلا گروهی که طبیعتپرست هستند و...
بهتر است علاقهمندان موسیقی متال را به 2 گروه عمده تقسیم کنیم:
1 - گروهی که علاقهمند به موسیقی متال هستند ولی شیطانگرا نیستند. این گروه ممکن است هرگز وارد جریانهای شیطانگرا نشده باشند یا این که زمانی در گذشته آن هم در سنین جوانی وارد گروههای شیطانگرا شدهاند، ولی در حال حاضر گرایشات شیطانی ندارند.
این گروه عموما از نظر سنی، تحصیلات و وجهه اجتماعی در سطح بالاتری از گروه دوم قرار دارند.
این گروه بیشتر از آن که شیطانگرا باشند، افراد فاقد گرایشات مذهبی و عده زیادی از آنها لائیک هستند.
این گروه در کشور بیشتر در بین نویسندگان، نوازندگان یا خوانندگان حرفهای این موسیقی دیده میشوند و بیشتر فعالیتهای تبلیغی یا فرهنگی موسیقی متال توسط این گروه انجام میپذیرد.
این افراد کمتر در پارتی یا پارکها یا فعالیتهای گروهی شرکت میجویند و رفتارهای ضداجتماعی و ضداخلاقی در بین آنها کمتر دیده میشود. این افراد بیشتر در حد لباس و مد و تیپ با گروه دوم شباهت دارند و سعی دارند از برخوردهای جلف و نمایشی پرهیز داشته باشند.
2 گروهی که علاقهمند به موسیقی متال و شیطانگرا هستند. این گروه به قول افراد گروه اول، غیرحرفهای هستند چرا که با این موسیقی برخورد محتوایی دارند و بیشتر جذب نمایشها و شوهای همراه با این موسیقی شدهاند.
موسیقی متال در ایران
موسیقی متال از سالها پیش همزمان با شیوع این موسیقی در دیگر کشورهای جهان در داخل وجود داشته است. برای مثال فیلم پرسپولیس ساخته مرجان ساتراپی نشان میدهد که بعد از انقلاب در تهران در سالهای حدود 1363 کلیپهای شیطانی گروه آیرن میدن به فروش میرفته است.
به طور جدی این موسیقی از سالهای 1370 به بعد در داخل (بیشتر تهران) جایگاه ویژهای را بین مخاطبان باز میکند.
فیلم سراب محصول روایت فتح، شاهد خوبی برای این ادعاست. در این فیلم نشان داده میشود که حتی خودزنی، یا بیدینی یا حتی موسیقی رپ در سال 1372 رواج داشته است.
در فیلم با دختری مصاحبه شده که او میگوید: خدا را قبول ندارد و برای جرایمی که تا الان مرتکب شده است، اعدام مجازات کمی است. حتی در ادامه تصاویری از خودزنی او که قبلا نام گروه شیطانیSlayer را بر روی دستش حک کرده بوده، نشان داده میشود.
به طور یقین در آن زمان کلیپ گروههای شیطانی همچونSlayer و آیرن میدن به صورت قاچاقی یا بعدها از طریق ماهواره بین جوانان پخش میشده است، البته اگرچه در حدود سالهای 1370 این موسیقی در کشور رواج داشته ولی شیطانگرایی به شکل امروزین آن رواج نداشته است.
منظور این است که شاید در آن زمان بیدینی و دینگریزی همراه با مسائل دیگری مثل خودزنی، خونخواری و... به صورت محدود در کشور وجود داشته ولی شیطانگرایی به صورت امروزین آن، به شکلی که مثلا جوانان علاقهمند اقدام به راهاندازی گروه یا تشکیل میتینگ و پارتی کنند، وجود نداشته است.
در آن زمان این موسیقی بیشتر از آنکه با سبکهای پرخطری مثل بلک متال در کشور رایج باشد، با سبک هوی متال و آن هم گروههایی مثل متالیکا طرفدارانی داشته است.
میتوان گفت که جرقههای شیطانپرستی از زمانی در کشور زده میشود که جوانان در مورد این موسیقیها به وسیله کتاب یا نشریات، تغذیه فرهنگی میشوند.
از حدود سالهای 1373 به بعد کمکم کتابها و نشریات از موسیقی متال سخن میگویند تا این که از سالهای 1375 به بعد موج گستردهای از کتابهای اشعار این گروهها وارد بازار میشود. بعد از انتشار کتابها چند اتفاق عمده رخ میدهد:
1 - اطلاعات علاقهمندان نسبت به موسیقی بالا رفته و به صورت سازمان یافتهتر عمل میکنند.
2 - تمایل جوانان برای تشکیل گروههای موسیقی و غیرموسیقی بیشتر میشود و به عبارتی، علاقهمندان در گرایش به این موسیقی همگراتر میشوند.
همزمان با انتشار کتابها، آموزش و یادگیری این موسیقی و به دنبال آن کنسرت دادن و اجرا گذاشتن نیز شروع میشود. در کنار انتشار کتابها و اجرای کنسرتهاست که میتینگهای گفتگو یا افرادی مانند لیدر یا سرگروه خود را نشان میدهند.
لیدر در گروه کسی است که از نظر اطلاعات موسیقیایی و اعتقادی یا از نظر داشتن آرشیو صوتی تصویری گروههای مختلف موسیقی از بقیه قویتر است. البته در خود علاقهمندان اصلا چنین اصطلاحی یا معادل آن وجود ندارد. ولی معمولا در این گروهها علاقهمندان تحت نظر فردی به فعالیت میپردازند که واجد یکی از دو خصیصه بالاست. میتینگها هم جایی هستند برای تبادل نظر یا بحث و گفتگو یا به قول خود علاقهمندان محل «کلکل کردن».
در میتینگها علاقهمندان به اطلاعات فروشی اقدام میکنند و در نشان دادن قدرت خود به اعضا یا گروههای دیگر به رقابت میپردازند.
محل میتینگها عموما فضاهای سر باز مانند پارک و ... میباشد. این محلها در هر شهر یا منطقه جاهای شناخته شده و مشخصی هستند. محل میتینگها که از آنها به عنوان پاتوق هم یاد میشود، عموما از طریق نیروهای امنیتی شناخته شده، هستند ولی عملا در این مناطق امکان از بین بردن پاتوقها وجود ندارد. چرا که برخورد نیروهای انتظامی یا امنیتی موقتی و موضعی است و این برخوردها نیازمند برخورد همزمان از طرف خانواده و مسوولان است.
عموما علاقهمندان از طریق اینترنت از زمان و مکان میتینگ با خبر میشوند و به صورت آفلاین یکدیگر را مطلع میسازند. بعضی از مواقع تعداد افراد حاضر در میتینگ به 50 تا 150 نفر هم میرسد. البته بعضی از میتینگها در خانههای علاقهمندان نیز برقرار میشود.
مخاطبان موسیقی متال
علاقهمندان موسیقی متال دارای گروه سنی مشخصی هستند. این رنج سنی از حدود 14 12 سالگی شروع و عموما به 30 28 ختم میشوند. بندرت اتفاق میافتد که این جوانان بعد از سن 30 سالگی یا ازدواج، به علاقهمندی خود به این موسیقیها ادامه دهند.
سن شایع علاقهمندان 24 16 میباشد و نسبت حضور دختران به پسران در این موسیقی حدودا یک به 10 میباشد و این به خاطر سبک و شکل این موسیقی و یا حتی ضد زن در این موسیقی است. دختران کمتر به موسیقی متال و بیشتر به موسیقی رپ علاقهمندند.
عده زیادی از دختران علاقهمند به این موسیقیها توسط دوستان جنس مخالف خود جذب این موسیقیها میشوند و عموما اطلاعات غلطی از اصل و ریشه این موسیقیها دارند.
بعضی از دختران علاقهمند به این موسیقیها جهت حفظ سلامت جنسی خود سعی میکنند به صورت فردی و بدون ارتباط با پسران با این موسیقیها در ارتباط باشند.
بیشتر علاقهمندان از نظر روحی و شخصیتی دارای ویژگی های خاصی هستند. آنها دوست دارند متفاوت از دیگران به نظر برسند. آنها عموما از نظر روانی سالم نیستند یا به طور کلی از معیارهای عمومی سلامت روحی روانی درجامعه سطح پایینتری دارند. آنها از نظر خانوادگی نیز دارای مشکلات خاصی هستند و عموما از طرف خانواده دچار فشارها یا تنشهایی هستند. غالبا روابط جوانان علاقهمند به این موسیقیها با پدر و مادر یا افراد خانواده تیره است و حتی عدهای خانواده را به طور کامل ترک کردهاند.
علاقهمندان موسیقی متال عموما از طرف دوستان، یا افراد فامیل یا افراد نزدیک خانواده مانند برادر یا خواهر به این موسیقیها وارد میشوند. چرا که علاقهمندی به این موسیقیها نیازمند گذشت زمان و مجاورت با آن میباشد. جوانان علاقهمند به این موسیقیها از همه نوع خانوادههایی هستند ولی بیشتر آنها از رفاه نسبی در خانواده برخوردارند.
گرایش مذهبی در خانواده نقش مهمی را در علاقهمندی جوانان به این موسیقیها بازی میکند. طرفداران این موسیقی بیشتر از خانوادههایی هستند که از نظر گرایشات و تعصبات مذهبی در خانواده و یا میزان آزادی عمل فرزند در خانواده دچار افراط و تفریط شدهاند.
در بین این گروهها عموما خانوادهها از گرایشات اعتقادی فرزندان خود اطلاعی ندارند و فقط ممکن است آشنایی بسیار ضعیفی با موسیقی مورد علاقه آنها داشته باشند.
بسیاری از خانوادهها یا در مورد علائم یا نشانههای مورد استفاده فرزندان اطلاعی ندارند و عده بسیار کمی هم اگر اطلاع دارند این مسائل را فانتزی گونه و زودگذر میدانند و نسبت به آن بیتوجه هستند.
در بعضی از خانوادهها وقتی خانواده به فرزندان خود در مورد این موسیقیها اخطار میدهد فرزندان، پدر و مادر را به شکلهای مختلف اغفال میکنند و موضوع را به شکلی دیگر به آنها وانمود میکنند مثلا تعدادی از کلیپهای کم خطر را به خانواده نمایش میدهند و وانمود میکنند که آنها علاقهای به گروههای شیطانی ندارند.
علت علاقهمندی جوانان به این موسیقیها
عموما جوانان به علت مجاورت با این موسیقیها از طرف دوستان، برادر و ... به آن جذب میشوند و کمتر میتوان گفت که در آنها علاقه یا استعدادی ذاتی به این موسیقیها وجود دارد چرا که این موسیقیها با فطرت انسانی همخوانی ندارند و با آن در تعارض هستند.
حتی عدهای از طرفداران این موسیقی واقعا علاقهای به این موسیقی ندارند ولی برای جلب توجه به زور هم که شده سعی دارند خود را به آن علاقهمند کرده و خود را طرفدار آن نشان دهند. آنها حتی برای ایجاد کردن علاقه در خود به تمرین و خود آزاری هم میپردازند. علت اصلی ورود به این موسیقیها از طرف جوانان خود نمایی و جلب توجه است.
در مرحله دوم جذابیتهای رسانهای این نوع موسیقیهاست. (خشونت، سکس و...) در مرحله بعدی فضاهای جنسی این موسیقیهاست که علاقهمندان از طریق آن میتوانند وارد محیطهای پر خطر شوند و در مرحله بعدی، روحیه اعتراض، عصیان، گریز، انکار و ... نهفته در این موسیقیهاست.
چگونگی ورود به این موسیقیها
بیشتر جوانان از گروههای ساده و کم خطری مانند متالیکا (هوی متال) که بیشتر دارای اشعار اجتماعی است شروع میکنند اما کمکم تحت تاثیر تحریک و تشویق دوستان به گروههای پرخطر بلک متال وارد میشوند.
فعالیتهای فرهنگی مربوط به این موسیقیها در داخل کشور
کتاب:
در داخل کشور از حدود سال 1375 تا به حال دهها کتاب که عموما به صورت متن اشعار گروههای معروف همراه با ترجمه آنها میباشند، به چاپ رسیده است. در کنار آنها دهها نشریه نیز غافل از گرایشات اعتقادی و خصوصیات اخلاقی این گروهها اقدام به چاپ شعر یا مصاحبه از این گروهها کردهاند. البته کتابهایی نیز با موضوع آموزش نواختن انواع سازهای این نوع موسیقیها در کشور مجوز گرفته و چاپ شده است.
در متن این کتابها، اشعاری با موضوعات ضد دین، خشونت، سکس و ... موج میزند. در این کتابها، نویسندگان با چاپ بیوگرافی و تصاویری از اعضای گروه یا مصاحبه با آنها اقدام به تبلیغ گروههای موسیقی کردهاند.
حتی در یکی از این کتابها، نویسنده پای خود را فراتر گذاشته و اقدام به چاپ علائم خاص کلیسای شیطان روی جلد کتاب خود کرده است.
در صفحات مقدمه عموم این کتابها سعی شده این نکته بیان شود که گروهی که کتاب درباره آن نوشته شده، گرایشات ضد آمریکایی و مخالف با صهیونیسم داشته است و این در حالی است که عموم این گروهها آنارشیست و اصلا با هر حکومت و دولتی مخالف هستند.
تنها تعداد کمی از این کتابها و نشریات بعد از چاپ توقیف شدهاند یا اجازه چاپ مجدد آنها لغو شده است.
جهت درک بهتر جریان چاپ این کتابها در کشور، به معرفی و نقد یکی از این کتابها با نام «در انتظار آفتاب» میپردازیم که در سال 1380 به چاپ رسیده است. این کتاب درباره زندگی و اشعار خواننده گروه«The Door» جیم موریسون میباشد.
روی جلد کتاب عکس خواننده و در پشت آن عکسی از مقبره و مجسمه خواننده همراه با چند دسته گل به چشم میخورد.
البته در کتاب عکسهای زیادی از خواننده دیده میشود، همچون عکسهایی از دوران کودکی و جوانی خواننده، عکسهایی ازخواننده همراه با گروه موسیقیاش، عکسی از دستگیری خواننده در هنگام اجرا به خاطر توهین به مقدسات، عکس چند ستاره راک و جملات آنها درباره ممتاز بودن شخصیت خواننده. جهت بررسی شخصیت جیم موریسون و کتاب چاپ شده از او در ایران زندگی او را از روی فیلمی از الیور استون با نام«The Door» که در مورد زندگی او ساخته شده است، مورد بررسی قرار میدهیم.
در سکانسی از فیلم جیم مورسیون در یک بار، مشغول به خواندن میشود. او به یکباره در اشعار خود رو به پدرش میگوید: «پدر، میخواهم تو را بکشم» و بعد از آن جملات منحرفانهای در مورد مادرش با مضمون زنا با محارم بیان میکند. همه کسانی که در بار حاضر هستند به یکباره ساکت شده و به او نگاه میکنند. رئیس بار به او فحاشی کرده و از او میخواهد که اجرا را متوقف و بار را ترک کند. موریسون بعد از پایان اجرا به شدت از رئیس بار به خاطر بیان جملات وقیحانهاش کتک میخورد و مورد فحاشی قرار میگیرد.
در فیلم الیور استون پلانهای مختلفی درباره فساد اخلاقی او وجود دارد که بسیاری از آنها قابل بیان در این مقاله نیستند.
در جایی از فیلم او در یک بار در حضور همگان ادرار میکند، یا در اجراهای زنده لخت میشود، یا جملات رکیک و زننده به کار میبرد، به شکلی که پلیس در هنگام اجرا بارها به او هشدار میدهد.
در فیلم، او دائمالخمر نشان داده میشود و مصرف مواد مخدر کار همیشگی اوست، او حتی مصرف مواد یا مشروبات الکلی را روی سن هم رها نمیکند، او چنان شیفته مواد مخدر است که تماشاگران برای ابراز علاقه به او، در هنگام اجرا، گراس و مواد مخدر برای او روی سن پرتاب میکنند. او در چند جا به مقدسات توهین کرده و جملات کفرآمیز بر زبان میآورد. مثلا در یک جا رو به همه میگوید: «من ابلیسم و هر کاری بخواهم میکنم.»
او در فیلم با زنی که به نظر میرسد از فرقه پگانها یا شیطانپرستهاست، دوست شده و با او به شیوه شیطانپرستها همقسم میشود (بریدن دستها و آمیختن خون دستها به هم.)
او در سکانس معروف فیلم بعد از روابط نامشروع با زن شیطانپرست اقدام به خودزنی و خونخواری میکند.
خواننده در فیلم در چند جا اعلام میکند که جسم او توسط روح یک سرخپوست تسخیر شده است. کارگردان در تمام فیلم این مساله را به طور واضح به کرات تاکیده کرده است.
حضور روح سرخپوست بیشتر در جاهایی به چشم میخورد که خواننده از خود بیخود شده و اقدام به انجام اعمال غیراخلاقی میکند.
کارگردان در بیشتر بخشهای فیلم سعی کرده جیم موریسون را منحرف نشان دهد. مثلا در ارتباط او با معشوقهاش نشان میدهد که او خیانتکار است و با دختران و زنان زیادی رابطه دارد.
در چند جای فیلم، پلیس به خاطر حرکات ناشایست خواننده روی سن به او اخطار میدهد تا اینکه بالاخره در 20 سپتامبر 1970 دادگاه او را به علت رفتار ناشایست در ملا‡عام و انجام رفتارهای منحرفانه جنسی و وضع بد متهم در اماکن عمومی محکوم به پرداخت 50 هزار دلار جریمه نقدی و 6 ماه حبس با اعمال شاقه محکوم میکنند.
این در حالی است که در کتابی که درباره خواننده در ایران چاپ شده است، نویسنده سعی کرده جیم موریسون را مردی صلحطلب و معترض بر ضد دولت نشان دهد.
مثلا او در کتاب بیان کرده است که اخطارهای پلیس به او به خاطر افکار انتقادی و معترضانه او بر ضد دولت بوده است. او در کتاب خود در آلبوم«The End» جملات منحرفانه جیم موریسون درباره مادرش را سانسور کرده و این در حالی است که نویسنده در کتاب خود بیان میکند که فیلم الیور استون را دیده است.
کارگردان فیلم که با خواننده هموطن میباشد در فیلمش سعی کرده او را انسانی عیاش و شهوتپرست معرفی کند، مثلا در سکانسی از فیلم دوستان خواننده در چند جا به او در مورد اضافهوزن او هشدار میدهند و از او میخواهند که سکس، مشروب و مواد مخدر را کنار بگذارد.
نویسنده در کتاب عکسهایی از اجراهای خواننده و مراسم سیامین سالگرد او برای علاقهمندان چاپ کرده است. همچنین در پایان کتاب خود 8 سایت مطرح اینترنتی حاوی مطالب خواندنی و عکسهای خاطرهانگیز در مورد خواننده و اعضای گروه او را معرفی کرده است.
همچنین به ستارگان دیگر راک ایمیل زده و از آنها خواسته که در مدح جیم موریسون جملهای بگویند و جملات تحسینبرانگیز آنها در مورد خواننده را همراه با عکس آنها به چاپ رسانده است. نویسنده در ابتدای کتاب خود علت نگارش این کتاب را اشعار زیبا و شخصیت خواننده معرفی کرده است.
در مورد تعداد کتابهای چاپ شده با این مضامین در ایران میتوان بیش از 50 جلد کتاب را تخمین زد. البته بعضی از گروههای تحقیقاتی تعداد کتابهای چاپ شده در این زمینه را تا 200 عنوان نیز بیان کردهاند.
در کشور معمولا انتشارات خاصی اقدام به چاپ اینگونه کتابها میکنند، بهشکلی که در مورد چاپ آنها میتوان تنها چند انتشارات خاص را نام برد.
اگر بخواهیم بیشتر در مورد گذشته چاپ این کتابها صحبت کنیم جالب است بگوییم این کتابها هر ساله از طریق انتشارات مربوط در نمایشگاه بینالمللی کتاب به فروش میرفتند و موجی از مخاطبان خود را به نمایشگاه میکشاندند.
جالبتر آنکه دکوراسیون غرفهها نیز مانند محتوا و جلد کتابها با رنگهای سیاه و سرخ طراحی میشدند.
در غرفهها پوستر خواننده و گروهی که کتاب درباره آن چاپ شده بود به عنوان هدیه به خریداران کتاب اهدا میشد.
جوانان علاقهمند بعد از خرید این کتابها، کتاب را برای بارها میخوانند (حتی اقدام به حفظ اشعار انگلیسی آن میکنند) و همراه با کتاب کلیپهای غیرمجاز گروه مربوطه را از طریق سیدیهای قاچاقی یا ماهواره تماشا میکنند.
بعد از خواندن این کتابها، علاقهمندان اطلاعات و نظرات خود را درباره گروه و اشعارش در میتینگهای گفتگو، یا در پارکها و یا چترومهای اینترنتی رد و بدل میکنند.
برگزاری کنسرت موسیقی
با وجود ممنوع بودن آموزش یا تحصیل موسیقی متال در آموزشگاههای موسیقی انواع سازهای آن در مغازههای سازفروشی به فروش میرود و انواع کلاسهای آموزشی آن در آموزشگاههای دارای مجوز آموزش داده میشود. البته انواع کتابهای آموزشی این موسیقی در کشور دارای مجوز هستند و حتی به چاپهای مجدد نیز رسیدهاند.
عموم جوانانی که بهصورت خصوصی زیر نظر اساتید یا به صورت عمومی در آموزشگاهها آموزش دیدهاند، علاقهمند به برگزاری کنسرت هستند.
تا به حال در بعضی از استانهای کشور گروههای مختلف متال موفق به برگزاری کنسرت شدهاند. از جمله اجراهای مهم میتوان به اجرای سال 1384، در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، جشنواره گروهها در سال 1385 در دانشگاه تهران و همچنین اجرای دیگری در تالار خانه معلم تهران در سال 1385 و اجراهای متعدد دیگری در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و... اشاره کرد.
براساس ترفندهای گروهها جهت گرفتن مجوز، اجراها معمولا در دانشگاهها و در تعطیلات اعیاد مذهبی مانند عید مبعث، عید قربان و... برگزار میشوند.
عموما مجوزدهندگان به این اجراها از محتوای این موسیقیها و شکل و شیوه اجرای آن مطلع نیستند و گروهها برای گرفتن مجوز اجرا، جهت اغفال مسوولان مربوطه به انواع ترفندها دست میزنند.
دانشگاههای مختلفی از کشور تا به حال اجرای موسیقی متال یا راک را به خود دیدهاند. برگزاری تعدادی از این اجراها از طرف دانشجویان و تعدادی از آنها از طرف غیردانشجویان صورت گرفته است.
بعضی از این کنسرتها با وجود داشتن مجوز در زمان اجرا به علت هیجانات شدید تماشاگران تعطیل شدهاند.
اجراها معمولا با نورپردازیها و دکوراسیونها یا آرایشها و تیپهای جالبتوجه مخاطبان و نوازندگان همراه است، به شکلی که حراست دانشگاه بعد از برگزاری اجرا و در ایام تحصیلی اجازه ورود نوازندگان یا تماشاگران را به دانشگاهها با این تیپها و آرایشها نمیدهد. حتی ممکن است تماشاگران در روز اجرا در مسیر حرکت به دانشگاه توسط نیروی انتظامی دستگیر شوند. این اتفاق چند سال پیش در شیراز رخ داد و اجرای زیرزمینی یک گروه بهخاطر دستگیری تماشاگران که با مینیبوس قصد حرکت به محل اجرا را داشتند، لغو شد.
نکته دیگری که قابل توجه است حضور خبرنگاران خارجی قبل و بعد از اجرا و تهیه گزارشهای مستند خبری توسط آنها میباشد. تا به حال گزارشها یا برنامههای مستند زیادی توسط گروههای غربی و اروپایی در مورد موسیقی غربی در ایران ساخته شده است. حتی دیده شده است که یک محقق خارجی از طرف فلان دانشگاه غربی برای دریافت مدرک دکتری یا انجام پروژه تحقیقاتی به ایران آمده و به تحقیق درباره گروههای موسیقی یا گروههای شیطانی پرداخته است.
برگزاری اجراهای زیرزمینی
چون در بیشتر مواقع برگزاری اجرا روی سن و یا در اماکن دولتی و عمومی غیرممکن است، گروهها اقدام به برگزاری اجراهای زیرزمینی میکنند که معمولا در محافل خانگی صورت میگیرد.
در این اجراها تماشاگران و علاقهمندان به رقص متال به جنباندن شدید سر مانند دراویش اهل تصوف میپردازند.
این رقص انرژی زیادی از تماشاگر میگیرد و بعضی از تماشاگران با مصرف قرص، انرژی خود را برای انجام چند ساعته آن تقویت میکنند. گاه انجام این رقص برای مدت زیاد باعث بروز اختلالات جسمی در بین علاقهمندان شده و کار آنها به بیمارستان کشیده میشود.
ادمه دارد .....